قرار بود دو هفته پیش بریم خونه جدید . اما مستاجر مون با اینکه تقریبا از 3 ماه پیش بهش اطلاع داده بودیم که با تموم شدن قرارداد باید خونه را ترک کنه , هنوز که هنوزه بهانه میاره و نمیره .!
عجب گیری کردیما!
قبلاها مستاجر به صاحبخونه زودتراعلام میکرد که دارم میرم , پول پیش خونمو میخوام ؛ الان درست عکس این اتفاق واسه ما افتاده .
به قول دوستم سمانه" همه رو برق میگیره مارو چراغ نفتی....." !!!!
ما هم که دلســــــــــــــــــــوز . دلمون نمیاد تو این بارون بیشتر بهش گیر بدیم . ولی هرچی هیچی بهش نمیگیم طرف پر روتر میشه . فکر میکنه ازش میترسیم .
ولی انگار طرف ریگی به کفشش هست . ( استغفر الله . خدایا منو ببخش ) تو خونه انگار فقط تنها زندگی میکنه . اونم که اکثر روزها یا تهرانه پیش مامانش یا یکی از شهرای اطراف .
حالا هرچـی ...
خب عید نزدیک داره میشه , دلمون میخواد عید خونه جدیدمون باشیـم .
از دیروز غروب گاز شهرمون قطع بود که البته از صبح امروز کم کم از مناطق غربی شهر شروع به وصل شدن کرد . علت قطع گاز هم آتش سوزی در یکی از ایستگاه های تقویت گاز شهر بود .
خیلی سخته که وسط زمستون گاز نداشته باشی . با وجود اینکه مصرف گاز ما زیاد نیست ولی , نبود گاز به شدت احساس میشد . و از آنجایی که امروز در خانه مان مجلس روضه خوانی (به نیت پنج تن آل عبا بود که مختوم به رحلت پیامبر (ص)و شهادت امام حسن (ع) میشود ) برقرار بود , کمی نگران بودیم . اما خداوند نخواست که ما جلوی مهمانانی که هدفشان در راه اهل بیت بود , شرمنده بشویم و تا چند ساعت قبل از آمدن مهمانان همه چیز کاملا آرام ومرتب بود .
خدایا به خاطر لطفی که شامل حالمان کردی سپاسگزارم !
اگر تنها ترین تنهایان شویم باز خدا هست .
او جانشین همه نداشتن هاست ..............
خداوندا از اینکه هوامونو داری ممنونم !
تو کلاس بغلی ما دو تا خواهر دو قلوهستند که خیلی شبیه همند . به نظر من حتی پدر و مادرشون هم نمیتونه اونا رو از هم تشخیص بده !
دیروز مثل اینکه زیست داشتن و دبیر اونا قصد داشته از بچه ها پرسش شفاهی کنه . از قضا یکی از خواهرای دو قلو نخونده و اون یکی خونده ؛ دبیر هم اسم خواهری رو که نخونده صدا میکنه ، استرس اونو میگیره که باید چی کار کنه ، که همون لحظه خواهر دوقلوش بلند میشه وبجای خواهرش میره .
اتفاقا همه سوالا رو هم درست جواب میده ! و خواهرش نمره کاملو میگیره !
خواهرش هم که نشسته بود و میدید راحت و بدون هیچ زحمتی نمره رو گرفته خوشحال بود و میخندید .
چه خوب میشد که منم دو قلو به دنیا می اومدم !